آیا میتوان سیگار را ترک کرد و همچنان الکل نوشید؟
گروههای متفاوتی از مردم وجود دارند که در هنگام اشاره به موضوع ترک سیگار و مشروب نوشیدن باید آنها را در نظر گرفت: افرادی که هیچگاه در زندگی الکل ننوشیدهاند، افرادی که فقط در موقعیتهای اجتماعی الکل مینوشند، افرادی که فکر میکنند فقط در موقعیتهای اجتماعی مینوشند اما ممکن است در حقیقت مشکلی داشته باشند، افرادی که میدانند الکلی هستند و نوشیدن را کنار گذاشتهاند و افرادی که در حال حاضر الکلی هستند. ملاحظات متفاوتی در مورد ترک سیگار برای هریک از این گروهها وجود دارد.
کسانی که هرگز الکل نمینوشند: البته، آسانترین گروه آنهایی هستند که هرگز الکل ننوشیدهاند و برنامه ندارند که این کار را شروع کنند. در مورد مصرف الکل چیزی وجود ندارد که آنها در هنگام ترک سیگار نگرانش باشند.
کسانی که در موقعیتهای اجتماعی الکل مینوشند: کسانی که واقعاً فقط در موقعیتهای اجتماعی مینوشند همچنان میتوانند الکل بنوشند بدون اینکه خطر بازگشت به سیگار وجود داشته باشد؛ اما آماده بودن ازنظر ذهنی در مورد آنها اهمیت حیاتی دارد. آنها در هر موقعیت اجتماعی باید با یادآوری این موضوع به خودشان حاضر شوند که معتاد به نیکوتین بهبودیافته هستند و قرار است در باقی عمرشان معتاد نیکوتین بهبودیافته باقی بمانند.
با اینکه ممکن است این مفهوم خیلی عالی به نظر نرسد-اینکه کسی معتاد نیکوتین بهبودیافته باشد-بدون هیچ تردیدی نسبت به اینکه کسی مصرفکننده نیکوتین باشد برتری دارد. چراکه در بلندمدت، معتاد نیکوتین بهبودیافته بودن هیچ نشانه یا علائمی ندارد و هیچ تأثیری بر سلامتی و حتی روابط اجتماعی فرد نمیگذارد.
مصرفکننده فعال بودن یعنی بافتهای ریه با هر پک از بین میروند، مواد شیمیایی سرطانزا با هر پک تجمیع میشوند، قلب و دستگاه گردش خون با هر پک مورد حمله قرار میگیرد، پولتان با هر پک دود میشود و با هر پک بوی بدی میگیرید.
مهم است که این افراد بدانند که هر کاری که در زمان سیگاری بودن انجام میدادند، بهعنوان سیگاریهای سابق هم میتوانند انجام دهند. فقط باید روش آن را به خودشان آموزش دهند.
مواردی وجود دارند که افرادی که تازه سیگار را ترک میکنند مجبور میشوند خیلی زود یاد بگیرند، مثلاینکه چگونه غذا بخورند، بخوابند، دستشویی بروند، نفس بکشند و غیره. اینها مواردی هستند که از روز اول برای زنده ماندن الزامیاند. پس با اینکه ممکن است در برابر انجام یکی از آنها مقاومت کنند، نمیتوانند مدت زیادی دوام بیاورند و بنابراین مجبور میشوند ارتباط آنها را با سیگار کشیدن از همان اوایل قطع کنند.
چیزهای دیگر گاهی عقب انداخته میشوند و مواجه شدن زودهنگام با آنها به نظر مهم نمیآید؛ وظایفی مانند انجام کارهای خانه، لباس شستن، تمیز کردن، مسواک زدن، شانه کردن موها، یا حتی رفتن به سرکار و انجام شغلشان. درست است که مردم اگر یکی دو روز انجام یک یا چند تا از این فعالیتها را متوقف کنند نخواهند مرد، اما عقب انداختن بیشازحد آنها مشکلاتی را به وجود میآورد که میتواند برای اطرافیانشان نسبتاً آزاردهنده باشد.
جدا از تهدید معاش آنها و در کل ژولیده و تنبل به نظر رسیدن، اگر این وضع در طولانیمدت ادامه پیدا کند میتواند باعث شود بترسند واقعاً نتوانند دیگر هیچگاه این فعالیتها را انجام دهند. دوباره، باید تکرار کنم که هر کاری که شخص در زمان سیگاری بودن انجام میداده بهعنوان سیگاری سابق هم میتواند انجام دهد؛ اما باید چگونگی انجام آن را به خودش بیاموزد.
حال وقتی به حوزه مسائل کماهمیتتر مثل تلویزیون تماشا کردن، ورزش کردن، ورقبازی کردن، لم دادن روی مبل و بله حتی مشروب نوشیدن با دوستان میرسیم-کارهایی که برای زنده ماندن ضروری نیستند و در حقیقت ممکن است حتی برای شخص خوب نباشند-حقیقت این است که افراد میتوانند این کارها را هم بهعنوان یک سیگاری سابق انجام دهند.
بااینحال فرایند مشابهی نیاز است که انجام شود. آنها باید نحوه انجامش را به خودشان یاد بدهند. عقب انداختن طولانیمدت این کارها میتواند احساس ترس را به وجود بیاورد، احساس اینکه دیگر هیچگاه نمیتوانند این فعالیت خاص را انجام دهند. چنین چیزی واقعیت ندارد. آنها قادر خواهند بود به زندگی قبل از ترک سیگارشان بازگردند، اگر که انتخابشان این باشد.
مشروب نوشیدن یک مورد خاص است چون پیوند آن خیلی قوی است و ذات آن بهگونهای است که باعث میشود فرد خود بازداریاش را کاهش دهد. مشروب میتواند باعث شود مردم کارهایی بسیار غیرمنطقی انجام دهند. سیگار کشیدن میتواند یکی از آنها باشد. به خاطر تأثیر آن، بهترین کار این است که افراد بهتدریج، در ابتدا در یک محیط ایمن آن را امتحان کنند.
احتمالاً بهتر است این افراد بار اول نوشیدنی خودشان را محدود به یکی بکنند، صرفاً برای اینکه به خودشان ثابت کنند میتوانند بدون سیگار هم مشروب بنوشند. همچنین، آنها باید این کار را همراه افرادی انجام دهند که سیگاری نیستند و از تصمیم آنها برای ترک کردن حمایت میکنند.
در اوایل [ترک سیگار] چنین موقعیتی بسیار ایمنتر است از اینکه همراه همپیالههایی که سیگاری هستند بیرون بروید؛ که ممکن است نسبت به اینکه سیگار را ترک کردید کمی هم احساس حسادت کنند و در هنگام نوشیدن خود بازداری خودشان هم پایین میآید. این رفتار ممکن است بهصورت تشویق به سیگار کشیدن در زمانی که شخص آسیبپذیرتر است خودش را نشان دهد.
بهزودی سیگاری سابق خواهد توانست با چنین محیطهایی هم روبهرو شود. در اینجا هم بهتر است این کار را آرامآرام انجام دهد و پیوندها و عوامل تهدیدآمیز را در یک محیط ایمنتر و کنترلشده از بین ببرد.
بااینحال، حقیقت این است که در ادامه زندگیشان آنها باید هوشیار بمانند. به یک معنی باید هر بار قبل از مشروب نوشیدن دلایلی که برای ترک کردن داشتهاند و اهمیت ترک کردن سیگار را به خودشان یادآوری کنند. این باعث میشود با این موقعیت با آمادگی بیشتری مواجه شوند.
این افراد باید از زمانبندیای استفاده کنند که با آن احساس راحتی میکنند، اما هرچه زودتر فعالیتهایی مانند مشروب نوشیدن را از سر بگیرند، زودتر به خودشان اثبات میکنند که زندگی بدون سیگار کشیدن جریان دارد.
کسانی که مشکلدارند: گروه بعدی کسانی هستند که خودشان را افرادی میدانند که تنها در موقعیتهای اجتماعی مینوشند، اما در حقیقت مشکلی با الکل دارند. اینها افرادی هستند که نمیتوانند بهطور کنترلشده مشروب بنوشند، یا افرادی که زمانی مشروب بهشدت بر سلامتشان اثر گذاشته و یا باعث نوعی مشکل اقتصادی، حرفهای، حقوقی یا شخصی شده است.
این افراد باید در مورد اینکه آیا حقیقتاً با الکل مشکل دارند و با مسائل مربوط به الکلیسم درگیر هستند به مدت طولانی و با دقت فکر کنند.
اگر کسی بگوید که میداند مشروب نوشیدن باعث میشود یک سیگار بکشد و اعتیادش به سیگار بازگردد، سپس مشروب بنوشد و به سیگار بازگردد، او کسی است که حقیقتاً مشکل الکلی دارد چراکه سلامتیاش را گرو گذاشته تا مشروب بنوشد.
الکلیهای بهبودیافته: کسی که این واقعیت را که الکلی است پذیرفته و با موفقیت نوشیدن الکل را کنار گذاشته احتمالاً درک نسبتاً جامعی از اعتیاد دارد. اگر او چنین درکی نمیداشت، نمیتوانست با موفقیت نوشیدن را کنار بگذارد بلکه بیشتر احتمال داشت هنوز مشروب بنوشد. افرادی که با موفقیت از الکلیسم بهبود پیدا کردهاند احتمالاً پیامدهای نوشیدن فقط یکی، یا فقط یک جرعه را میدانند.
آنچه شخصی که نوشیدن را کنار گذاشته در مورد ترک سیگار باید انجام دهد صرفاً این است که تجربه و دانشش در مورد الکل را منتقل کند، درحالیکه آن را مستقیم بهسوی نیکوتین نشانه رفته است. مشکل مشابه است: اعتیاد به مواد. راهحل مشابه است: متوقف کردن ورود نیکوتین به سیستم بدنش.
فرد الکلی بهبودیافته احتمالاً از ترک سیگار میترسد، احساس میکند زندگی بدون سیگار کشیدن دیگر مشابه قبل نخواهد بود. بهاحتمالزیاد دقیقاً همین نوع ترسها را در هنگام ترک الکل نیز داشته است.
الکلی بهبودیافته حق داشت که فکر کند زندگیاش متفاوت خواهد بود. احتمال دارد که بیاندازه بهتر شده باشد. همین اتفاق پس از ترک سیگار هم میافتد.
من همیشه موضوع را اینطور بیان میکنم. با اعتیاد بهمثابه اعتیاد برخورد کنید و خواهید توانست آن را کنترل کنید. با اعتیاد مثل یک عادت بد رفتار کنید و هیچ شانسی در برابر آن نخواهید داشت.
مصرف نیکوتین یک اعتیاد است. اگر یک الکلی بهبودیافته درکش از اعتیاد را در نظر بگیرد و آن را بهسوی نیکوتین نشانه برود، مشکلی برایش به وجود نخواهد آمد.
باید اشاره کنم که هرگاه با شخصی مواجه میشوم که برای ترک سیگار، پس از ترک ماده دیگری اقدام میکند، کارش از حد معمول برای افراد سیگاری سختتر خواهد بود.
سیگار کشیدن ممکن است بهصورت تکیهگاهی استفاده شده باشد که برای ترک ماده دیگر به آن تکیه کرده بودند. حالا، هنگام ترک سیگار، نهتنها فرد باید سعی کند از اعتیاد اولیهاش رها شود، بلکه در تلاش است تکیهگاهی را که به او کمک کرده از اعتیاد قبلیاش بهبود پیدا کند از جای بردارد.
با اینکه ممکن است در ابتدا این کار مشکلتر باشد، افرادی که از الکلیسم یا از هر اعتیاد دیگری بهبود پیدا میکنند میتوانند برای موفقیت در ترک سیگار بهتر از افراد سیگاری آماده باشند. چراکه، بازهم میگویم، آنها اعتیاد را درک میکنند. اگر شخص سیگاری برنامه بهبود از اعتیادش به الکل را بر درمان این اعتیاد متمرکز کند، میتواند از پس وابستگی به نیکوتین هم برآید.
افراد الکلی: گروه آخر افراد الکلی هستند که میخواهند سیگار را ترک کنند. وقتی پای اعتیاد به نیکوتین در میان باشد، تنها کاری که این افراد باید انجام دهند تا با موفقیت سیگار را ترک کنند این است که رساندن نیکوتین به بدنشان را متوقف کنند. آیا چیزهای دیگری هم وجود دارند که این افراد پس از ترک سیگار باید از آنها خلاص شوند؟ البته که وجود دارند.
اگر شخص سیگاری دیابت داشته باشد و حواسش به رژیمش نباشد، وقتی سیگار را ترک کرد احتمالاً باید مقدار قند مصرفیاش را تحت کنترل درآورد. بااینحال واقعیت این است که احتمالاً زمانی که سیگار میکشید هم نیاز بود قند مصرفیاش را کنترل کند.
ترک سیگار این متغیر را تغییر نداد. الکل هم متفاوت نیست. اگر شخصی پیش از ترک سیگار با الکل مشکل داشته باشد، پس از ترک سیگار هم این مشکل را خواهد داشت. بااینوجود، تمام آنچه شخصی که با الکل مشکل دارد برای کنار گذاشتن نیکوتین نیاز است انجام دهد این است که آن را ترک کند. مشکل الکل نوشیدن همچنان باقی است و همچنان لازم است با آن برخورد شود.
کسی که میفهمد الکلی است و درعینحال میخواهد سیگار را ترک کند یا باید هردو را همزمان ترک کند یا اینکه ابتدا نوشیدن الکل را تحت کنترل درآورد.
دلیل اینکه من میگویم احتمالاً نیاز است بعضی از افراد ابتدا مشروب نوشیدن را کنار بگذارند این است که در دورههای ترک الکل به افرادی که اخیراً سیگار را ترک کرده است محدودیتهای بیشتری اعمال میکنند.
خیلی از دورههای ترک الکل ناخواسته، یا از روی قصد، سیگاریهای سابق را که در دوره آنها ثبتنام کردهاند به مصرف سیگار سوق میدهند. در طول سالها من افراد الکلی را در کلینیکهای ترک سیگارم داشتهام؛ افرادی که بهطور واضح اعلام میکردند با الکل و سیگار به مشکل خوردهاند اما میخواهند ابتدا مشکلشان را با سیگار حل کنند.
من واقعاً سعی میکردم آنها را مجاب کنم همزمان مشکل الکل را هم درمان کنند اما نمیتوانستم آنها را مجبور کنم.
بیش از یکبار اتفاق افتاده است که دیدهام شخصی با موفقیت سیگار را ترک میکند، چندین ماه یا بیشتر از سیگار دور میماند و وارد دوره الکلیهای گمنام میشود. در آنجا او را به یک حامی واگذار میکنند که به او میگوید: "نمیتوانی سیگار و الکل را باهم ترک کنی" و درواقع فرد را به سیگار کشیدن تشویق میکند.
در اینجا به ترتیب وقایع توجه کنید. سیگاری سابق برای مدت طولانی از نیکوتین دور بوده است اما حامیاش به او میگوید که نمیتواند هردو را باهم ترک کند. جای تأسف دارد که دورههای درمان اعتیاد به مواد و الکل، سیگار کشیدن را بهمثابه نوعی از اعتیاد به رسمیت نمیشناسند.
اغلب نمیبینیم که حامیان الکلیهای گمنام بگویند نمیتوان الکل و هروئین را همزمان ترک کرد؛ پس اگر شش ماه است که هروئین را کنار گذاشتهاید و حالا میخواهید الکل را ترک کنید، احتمالاً باید مدتی هروئین مصرف کنید تا زمانی که الکل را از سیستم بدنتان بیرون کنید.
سخن آخر این است که چیزهای دیگری وجود دارند که ممکن است لازم باشد سیگاری سابق با آنها مواجه شود؛ اما نه به این دلیل که از سیگار دور بمانند، بلکه برای اینکه سلامتیشان را حفظ کنند و مشکلات دیگر را کنترل کنند. برای غلبه کردن بر سیگار بهطور موفقیتآمیز و متوقف کردن وابستگی به نیکوتین لازم است که فرد صرفاً یک تصمیم شخصی بگیرد و به آن پایبند بماند؛ بر این اساس که هرگز پک دیگری نزند!