تنظیم تاریخ ترک
طرز فکر مرسوم در بعضی گروههای ترک سیگار این است که افراد باید برای ترک سیگار برنامهریزی کنند و برای زمان نامشخصی در آینده آماده شوند. اکثر مردم فکر میکنند کسانی که سیگار را کنار میگذارند حتماً وقت زیادی صرف آماده شدن و برنامهریزی کردهاند، زمانی را برای ترک کردن مشخص کردهاند و از پروتکل دقیقی پیروی کردهاند تا زمانی که روز جادویی فرابرسد.
وقتی به واقعیات نگاه کنیم، این نوع برنامهریزی در مورد کسانی که در دنیای واقعی ترک کردهاند بهندرت دیده میشود. من بر اصطلاح کسانی که در دنیای واقعی ترک کردهاند، در مقابل افرادی که در دنیای مجازی اینترنت مشغول ترک سیگار هستند تأکید میکنم. کسانی که در سایتهای اینترنتی جستجو و مشارکت میکنند، قبل از ترک کردن زمان بسیار زیادی را صرف خواندن و برنامهریزی برای ترک میکنند.
حتی در سایت خودمان کسانی را میبینیم که هفتهها یا ماهها مطالب را میخواندند تا وقتیکه بالاخره سیگار را کنار گذاشتند و عضو شدند. بااینوجود، به گمانم عده قابلتوجهی هستند که از قبل تصمیم گرفته بودند سیگار را فوراً کنار بگذارند و وقتی با جستجو به سایت ما رسیدند ترکشان شروع شده بود. بعضی از افراد هم تصمیم به ترک کردن نگرفته بودند اما زمانی که whyquit.com را پیدا میکنند و واقعیت را در مورد سیگار میفهمند، همانجا و همان لحظه تصمیم میگیرند آن را ترک کنند.
بااینحال وقتی به تجربیات دنیای واقعی برگردیم، بهترین افرادی که در مورد ترک سیگار میتوانید با آنها صحبت کنید، کسانی هستند که با موفقیت سیگار را کنار گذاشتهاند و موفق شدهاند برای مدت قابلتوجهی از آن دور بمانند. اینها افرادی هستند که ثابت کردهاند روششان برای ترک سیگار قابلاتکاست، چراکه آن را ترک کردهاند و همچنان سیگار نمیکشند. با تمام افرادی که میدانید به مدت یک سال یا بیشتر از نیکوتین دور بودهاند صحبت کنید و بپرسید در ابتدا چطور سیگار را کنار گذاشتهاند. اگر این نظرسنجی کوچک را انجام دهید از تشابه جوابهایی که میگیرید شگفتزده خواهید شد.
این افراد بهاحتمالزیاد یکی از سه دسته زیر خواهند بود:
• کسانی که یک روز از خواب بیدار شدند و ناگهان [درمییابند که] از سیگار کشیدن حالشان به هم میخورد. آنها آن روز سیگار را به گوشهای پرت کردند و هیچوقت هم پشت سرشان را نگاه نکردند.
• کسانی که دچار بیماری میشوند اما نه از سیگار کشیدن؛ یعنی دچار بیماری وحشتناکی نمیشوند که ناشی از سیگار کشیدن باشد. افرادی که صرفاً دچار سرماخوردگی یا آنفولانزا شدهاند و احساس ناخوشی میکنند. آنها مریضتر از آن بودند که سیگار بکشند، شاید مریضتر از آنکه غذا بخورند. دو سه روزی به علت بیماری زمینگیر بودند، حالشان بهتر میشود و متوجه میشوند که چند روزی است سیگار نکشیدهاند و تصمیم میگیرند تلاش کنند این وضع ادامه یابد. در اینجا هم آنها هیچگاه پشت سر را نگاه نمیکنند و به تصمیم جدیدشان پایبند میمانند.
• کسانی که از مطب دکتر با یک اتمامحجت بیرون میآیند: سیگار را ترک کن یا بمیر؛ انتخاب با خودت است. اینها کسانی هستند که پزشک مشکلی را در موردشان تشخیص داده و بهنحویکه جای هیچ تردیدی باقی نماند به آنها گفته اکنون جانشان براثر سیگار کشیدن درخطر است.
تمام این داستانها نقطه اشتراکی دارند: روشی که این افراد برای ترک سیگار به کار بستهاند. آنها یک روز صرفاً سیگار را کنار گذاشتند.
دلیلشان برای این کار متفاوت بوده اما روش آنها اساساً یکی است. اگر هرکدام از سناریوهای بالا را بررسی کنید، درعینحال میبینید که هیچکدام از آنها به دنبال برنامهریزی بلندمدت نبودهاند. آنها صرفاً تحت تأثیر شرایط بیرونی یک تصمیم آنی گرفتند.
من واقعاً به همه پیشنهاد میکنم این نظرسنجی را انجام دهند، یعنی با کسانی که در دنیای واقعی مدت زیادی است که سیگار را ترک کردهاند صحبت کنند. کسانی که وقتی سیگاری بودند آنها را میشناختید، [سپس] سیگار را ترک کردند و حالا آنها را بهعنوان سیگاری سابق میشناسید. هرچه با افراد بیشتری در این مورد صحبت کنید چگونگی ترک کردن سیگار و دور بودن از آن واضحتر خواهد شد. تأکید میکنم، مردم سیگار را صرفاً با نکشیدن آن ترک میکنند. آنها از سیگار دور میمانند، صرفاً با دانستن این نکته که برای دور ماندن از سیگار باید هرگز پک دیگری نزنند!